پارک کردن (1)

تو ایران پارک کردن اصول و پایه اش با کل دنیا فرق داره!!! طبق اصول دنیا باید به آرومی با توجه به عبور و مرور ماشین و با دقت و رعایت تمام اصول رانندگی ماشین رو پارک کنید. تو ایران اولین قانون اینه که هرکی زود تر رسید جا مال اونه حالا اگر شما داشتی پارک میکردی یا قصد پارک داشتی یا ... اینا همش مزه است و به صورت شفاف این جای پارک مالیده و باید دنبال جای پارک بعدی باشید دومین قانونش جا دادن ماشین با هر شرایطیه حالا اگر به له شدن ماشین خودتون یا ماشین جلویی یا عقبی هم منجر بشه به جهنننننننننم اصل پارک کردنه!!! سومین اصل پارک کردن اینه یک جای ماشین باید توی جای پارک باشه حالا اگر فقط و فقط سر ماشین یا ته ماشین داخل پارک بود و بقیه ی ماشین وسط خیابون این به شما مربوط نیست و به استاندارد نبودن جاهای پارک و جاده بر میگرده پس به بوق زدن های مردم توجه نکنید و به جمله ی گورباباشون بسنده کرده و با خیال راحت از ماشین پیاده شده و به خریداتون برسید

تاب تاب عباسی

من فهمیدم چرا ما حال میکنیم که طرفو کلا به اسمش یک "ی" اضافه بچسبونیمو هار هار و قار قار بخندیم. این فرهنگ از شعر تاب تاب عباسی سر چشمه میگیره میگید نه ادامشو بخون  نمیدونم شاید یکم سادیسم داشته باشم ولی از کوچیکی با شعر تاب تاب عباسی مشکل داشتم. یکجورایی حس میکنم طرف با پسر همادشون که اسمش عباس بوده احوالپرسی فامیلی و شوخی در حد عمه داشتند اومده این شعرو گفته تا کم نیاره و مشت محکمی بزنی تو دهن همون عباس پسر همساده شون! از همینجا باید بگم که اون عباس پسر همساده دون جاخالی داد مشتتم صاف خورد تو دهن ما بعدش چه شبایی که این شعر تو ذهن من تدائی شدو خوابم نبرد من چجوری از دردام بگم یکی یک دستمال به من بده خودمو خالی کنم


بقیش در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

خونه تکونی

اول بذارید دوتا نکته رو بگم و بعد این موضوعو شروع کنیم. اولینش درباره نسخه چهارم مجله است که انشاله آخر همین هفته میاد بیرون و شدیدا از گشادی و بی حالی خودم عذر میخوام البته مشغله ی کاری هم زیاد بوده!!! دومین نکته اینکه یک مطلب داغ داغ برای عیدی گرفتن نوشتم خودم که حسابی کیفور شدم ، اگر خدا بخواد و مشکلی پیش نیاد بین 27 ام تا 30 ام قرارش میدم. بریم سر این موضوع مهم حالا:

خونه تکونی برای ما ایرانی ها از قدیم وجود داشته از وقتی عید باستانیمون رو جشن میگرفتیم و همه از خوشحالی ذوق مرگ شده بودند ، مردای خانواده عزا میگرفتند که چرا باید در این امر دهن سرویس کن مشارکت داشته باشند و در آخر کار هم به این محکوم بشند که تمام کارهارو خانم ها انجام دادند و کلا نقش مرد دراینجا به مانند پشم زیر سوال برده بشه


بقیش در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

آمار وبلاگ

چرا باید بلاگ اسکای با من با ما یک همچین کاری کنه؟ مگه نمیدونه ما ضربان قلبمون زندگیمون کلا تمام وجودمون با این آمار وبلاگ میچرخه اگر یک روز نره بالا یا کنتور نندازه ما افقی میشیم  (البته این افقی با اون افق که دیگه لُوُووسش کردیند فرق داره این افقی یعنی ر.ی.ق رحمتو سر کشیدی) از دیروز هی دارم صفحه وبلاگمو نگاه میکنم میبینم یکدونه به آمار اضافه نمیشه یک احساسی داشتم مثل وقتیکه دستشویی داری ولی میدونی تا چند ساعت دیگه خبری از دستشویی نیست ولی الان بهترم البته دستشوییم نریختااااااااا ،  بهترم چون فهمیدم کلا سیستم آمار گیری مالیده بوده

با ما تماس بگیرید

یادمه یکبار یک شرکت بود اگر اشتباه نکنم تو تبلیغات صدا و سیما درباره CNG بود و انرژی خورشیدی آخرش میگفت با ما تماس بگیرید ماهم یکبار دیدیم بدبختا هی دارند میگند با ما تماس بگیرید شاید شارژ نداشته باشند که خودشون زنگ نمیزنند یا تلفنشون یک طرفست زنگ زدم بهشون گفتم بفرمایید کاری داشتید هی میگید لطفا با ما تماس بگیرید ، طرف کلا که اعصاب که نداشت هیچی ، بی شعورم بود حرف ما تموم نشده تلفنو قطع کرد

نوار کاست

اینو فقط دهه شصتیا و بعضی از کسایی که متولد اوایل دهه هفتادند شاید درک کنند. یک نوارو مینشستیم گوش میدادیم جدا از حسی که داشتیم (مثل اسب که بستنی خورده باشه خوشحال بودیما) وقتی یکدفعه نوار کش میومد احساس میکردی یک چیزی تو گلوی خواننده ی گیر کرده (مثل خِلت) و الانه که کلشو بالا بیاره روت. کلا ما دهه شصتیا نسل استرس کشیده ای بودیم آخر کار و اعصاب ماهم جایی بود که این کشیده شدن نوار به بالا آوردن خواننده بکشه و پاره بشه نوارش چه ستمی بوووووووود خدایا این دهه ی MP3 PLAYERیا چه میفهمند آخه

چاقی

خب امروزه یکی از معضلاتی که گریبانگیر دخترای امروزی شده چاقی هستش. البته رو پسرا هم تاثیر گذاشته ولی از قدیم به پسرا ، هم چاقی میومد هم شیکم پس بحث ما بیشتر رو چاقی قوم نِسوان (همون مونث خودمون چون کلمش یکجورایی خفن بود گفتم ) هستش!!! دخترا که از همون بَدو ورود (تولد) درگیر چند تا آپشن میشند یکی دماغه ، بعدی لباس چی بپوشند و آخری هم مسئله ی چاقی هستش. اصلا به عقیده ی  خانم ها شیکم یک چیز اضافی تو بدنه و کلا باید درش آورد به جاش یک گونه ای ، لبی ، چشمی چیزی گذاشت که حداقل بتونند با آخرین متدهای آرایشی خوشگلش کنند و برند بیرون نشون اینو اون بدند و باهاش پز بدند که ببین چه قطعه ی جدیدی نصب کردم!!! تنها راه آب کردن شیکمتون نه ورزشه نه نرمش نه قِرمِش (قرمش از کلمه قِر + مِش اومده که یک نوع رقص ترکیبی جدیده که خورم اختراعش کردم باشد که به کارِتون بیاد ) فقط و فقط باید سر سفره ی صبحانه ، ناهار یا شام آروم تر بخورید و شمرده شمرده که هم به بقیه ی جمع یک لقمه نون برسه هم شما از پرخوری نَتِرِکی

فشار

عزیز من داداش من الهی استخون جیگرم بشکنه!!! چرا وقتی میبینی داری پاره میشی بازم زور میزنی تا خودتو راحت کنی؟ من نگران خودتم از بس قرمز شدی !!! درسته گفتند باعث شادی میشه کلی میخندیم ولی یکموقع دیدی اومدی باعث شادی بشی ر.ی.د.ی.ا دیدم که میگما حالا جدای ازینکه بعضی وقتا به جر خوردنم کشیده ولی باید بزاری یکدفعه ای خودش بیاد وَ اِلا هرکی تنگ خودشو بزاره حتما حتما م.ی.گ.و.زه !!! این که هنر نیست ، درسته سال حمایت از تولید ملیه ولی قرار نیست برای تولید ملی خودتو از کار بندازی که

همکاری !!!

نه اینکه خورده باشیم به ته دیگا نه!!! یعنی کلا دیگه ، دیگ گیر نمیاد که بخوایم به ته دیگ بخوریم با این اوضاع!!! والا به این نوناشون کنجدم نداره یکجورایی میخوام ازتون کمک بطلبم بگم یکسری موضوع بدید طنزشو من بنویسیم البته قول نمیدم عالی بشند نوشته هام ولی سعیمو میکنم. ممنون میشم این باری که رو دوش منه به این سنگینی رو که داره تک تک مهره های ستون فقراتم رو از درز و دورزای بدنم میزنه بیرونو باهم تحمل کنیم قول میدم خشکه باهم حساب کنیم خلاصه یکم فسفر بسوزونید فکر کنید ، انواع فکر ها رو هم قبول داریم ایستاده ، دراز کشیده ، در حین دستشویی که این حالت سرشار از تفکر و معلوماته و...

شعبده بازی

میخوام یک شعبده بازی خفن یادتون بدم از بچه ی کوچیک گرفته تا بزرگسال میتونند اینو امتحان کنند. میرید بیرون برا خرید کلیدای خونه رو میزارید تو جیب سمت راستتون و خوشحال و خندان ( به این شکل توجه شود ---> ) با جیب پر پول میرید به بازار بعد از خرید و به فنا دادن پولا بر میگردید به طرف خونه حالا تمام وسایل رو به سختی و با شرایط بحرانی در دست چپتون قرار میدید ، چرا؟؟؟ چون کلید خونه در جیب سمت راستتونه خب حالا دستتون رو میکنید داخل جیبتون و زااااااااااارت کلیدا نیست!!! حالا با دست چپتون جیب سمت چپ شلوارتون رو لمس کنید میبینید کلیدا خود به خود رفتند تو همون جیبی که دسترسی بهش در حد صفره. واسه من که همیشه اتفاق میفته