شرایط بحرانی (1)

اول مهر که رد شد و دیگه نمیشه مطلب درباره ی این تحول تاریخی عظیم چیزی نوشت میدونم همتون ازینکه ماه مهر رسیده در وجودتون ذوق و شوق فوران کرده و از شدتش دارید بالا میارید خب درکتون میکنم شدید بریم سر اصل مطلب و شرایط بحرانی که قراره دربارش حرف بزنیم. اولشم بگم بی ادب خودتونید!!! خب به این فکر کنید که تو حالت خلاء فکری هستید و با دست مشغول حفاری و پیدا کردن سوراخ های جدید در دماغتون!!! در همین حین یک آدم به صورت خیلی زیبا و شیک جوری که در نگاهش هزاران هزار جمله ی فحش دار هست داره بهتون نگاه میکنه در این شرایط شما در شرایط بحرانی هستید و باید یکی از راه های زیر رو انجام بدید:

1- اولین راه در آوردن دستتون البته به صورت کامل از دماغتون هست (همه میدونن که تا مچ دستتون رو داخل دماغتون کردید) و با یک لبخند ژکوند به طرفتون نشون بدید که اصلا حواستون نبوده!!!

2- راه حل دوم نگاه کردن به صورت خشمناک به طرفتونه ، جوری که کلا پشم و موهای طرف به صورت افقی و عمودی فر بخوره (البته تو این روش احتمال اینکه طرفتون بزنتتون و شما فر بخورید خیلی زیاده)

3- روش سوم یخورده بی شعور بازیه ولی خب خودش یک راه حله دستتون رو از دماغتون در بیارید و به طرفتون بگید بفرما!!! البته اینو بگم که تو این مرحله جونتون پای خودتونه!


البته روش های دیگه هم هست که هنوز تست نشده یا اگر شده طرف زنده نمونده که توضیح بده درباره روش کاربردیش خلاصه امیدوارم هیچوقت تو این شرایط بحرانی گیر نکنید

نظرات 1 + ارسال نظر
هنگامه دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:23 ب.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com

عباس چقدر علاقه ب گلگلی درست کردن داری

دستت و از توی دماغت در بیار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد