خدایا خسته ام

خدایا مانده ام چه کنم از دست بعضی از این مردم به ظاهر آدم و به باطن گرگ صفت. خسته ام از دست مردمانی که اگر به آنها محبت کنی یا عشق بورزی تو را یا باور نمیکنند یا فردی ساده لوح و احمق فرض میکنند و تا میتوانند نامردی را به کمال میرسانند. ولی اگر خطای کوچکی از تو سر بزند به آسانی آن را باور کرده و تا سالیان سال چوبش کرده و بر سرمان میزنند. خسته از این آدم هایی که در هر لحظه احساس تنهایی میکنند همه را مقصر تنهایی خود میدانند ولی هیچکس را حاضر به پذیرش نیستند ، لحظه ای خود را گناه کار نمیبینند و در هر جا که میروند دم از تنهایی و ... میزنند. خدایا خستگیم به اندازه ی تمام این دنیا شده بگذار در آغوش تو آرام و بی دغدغه به خوابی عمیق فرو روم

فیلم اکشن

نام فیلم: تاکسی خطی

بازیگران: دو راننده ی بی اعصاب و دارای خشاب گذاری 2000000 فحش در دقیقه به صورت آپدیت شده

کارگردان: یک بیکار با دوربین موبایل

ساعات شروع نمایش: هر روز از صبح خروس خون تا بوق سگ مقابل ایستگاه تاکسی دارای جایگاه VIP و لژ خانوداگی همراه با جلوه های ویژه

شرح فیلم:

اوی مرتیکه من زود تر از تو اومده بودم الان خشتکتو سرت میکنم. هنوز آدم خر تر از خودت ندیدی. اگر  بوووووووووق پاره نکردم. به من میگن فلان بی مخ. در اینجا دو راننده یقه ی هم دیگه را گرفته و به قابت جر میدهند که تمام پشم و پیلی اونها میزنه بیرون چه صحنه ای پر از شپش و موجودات ناشناخته دیگر :دی به دلیل پیش فعال بودن دو راننده کل فضا رو بوی عرق پر کرده و در اینجا بقیه ی راننده ها که تا اکنون نقش سیب رمینی رو ایفا میکردند شروع به تفکیک دو راننده از هم میکنند. در قسمت آخر معمولا شاهد فحش های ناب هسنیم. ولم کنید تا بزنم بووووووووووووق من اگر بووووووووووق بیام بوووووووووووق ببین بووووووووووووووق

یک چیز کمه؟!!

احساس میکنم یک چیزی تو وبلاگم کمه نمیدونم چیه ولی یک حسی میگه یک موضوع یا یک مطلب یا ... باید توی وبلاگم باشه ولی نیست. به نظر شما اون چی میتونه باشه؟

مغز

نوشتن کار انگشتان دست است و فکر کردن کار مغز (عجب جمله ی فلسفی گفتم بسی کف کردیم) وقتی غذا یا ویتامین یا کلسیم این مغز ما موجود نباشه چطور بنویسم هاااااااااان؟ مسئولین نمیخواد رسیدگی کنند چون بدتر میشه :دی دانشمندا هم به آنالیز کردن سوسک هاشون برسند خودم میرم یک چیزی میخورم مشکل حل میشه فقط خواستم در جریان باشید چه جوووون فعالیم. بعععععععلههه!

دلستر

امشب یک دلستر خریدیم یکی دوتا لیوان ازش خوردیم حالمان گوگولی مگولی شده نمیدونم مسموم شدم یا با این دلستره رفتیم تو فضای باقالی ها خلاصه اگر فردا مارو گرفتند بیایند شهادت بدید بگید طرف بیگناه بوده :دی

دنیای مجازی یا حقیقی

خیلی از آدما هستند بیشتر وقتشونو تو دنیای مجازی میگذرونند یکجورایی دنیای حقیقی رو ترک کردند. حال و حوصله ی رابطه ی واقعی رو ندارند ولی تا دلتون بخواد رابطه ی مجازی دارند و رفیق های مجازی. به نظرتون مشکل کجاست؟ دنیای حقیقی یا مجازی یا ما آدما؟؟؟

دلیل ازدواج مکرر

دلیل ازدواج دوم یا خریت مکرر مردان به گفته خودم دلیلش این است که چون این مرد ، این شوهر بد بخت ، این نازنین همیشه در صحنه ، این مظلوم همیشگی عالم با توجه به اینکه در زندگی خود تمام شکنجه ها را تحمل نموده و در ازدواج اول خود میماند تصمیم به ازدواج مکرر کرده تا شاید تغییری در نوع عذاب ایجاد شود ولی زهی خیال باطل که دومی از اولی بدتر که چه عرض کنم در شکنجه به درجه استادی رسیده و این است که مرد کارش به ازدواج های مکرر میرسد.

پس از من به شما خانم محترم که میترسم رک و پوس کنده یک چیزی بگم بلای جونم بشه اگر توی جمع کسی به شوهر شما پیشنهاد زن دوم داد و شوهر شما گفت بابا ما مثل خر تو اولیش موندیم احساس خطر کنید که به زودی سر و کله ی یک هوو ی ترگل ورگل در زندگیتون ظاهر میشه یا تا دیر نشده نوع شکنجه رو تغییر بدید تا حداقل با تنوع شکنجه همچنان به این زندگی شیرین تر از زهر مار ادامه دهد

ازدواج

گویند روزی پسری از دختری خواستگاری کرد و دختر چون چسان فسانش زیاد بود گفت نچچچچچ و بعد از آن پسرک سیب زمینی ما به خوبی و خوشی زندگی کرد. البته چون این پسرک داستان ما همچنان در عالم سیب زمینی و هویجی خود بود و خریتش از حد و مرز گذر کردندی دوباره هوس خواستگاری به سرش زد و اینبار این شتر زندگی آنچنان بر روی پسرک ما نشست و پرنده ی سعادت آنچنان بر سرش فضله کردندی که اختیار از دست بدادی و تلنگش در برفت و بر خود همی رید و تا عمر داشت بر خریت خود لعنت فرستاد. و این داستان گفتندی جر حقیقتی بیش نبوده و درس عبرتی باشد برای سایرین

سخنی با شما

بسی خودمان و افکارمان را جر دادیم و این مطالب زیبا و خنده آور را (زرشک) نوشتیم و بسی رنج بردیم ولی نظرات به قدری کم و در حد هیچ است که گویی ما اینجا داریم آب در آسیاب هونگ میکنیم :دی ما مینویسیم برای دل خود و گاهی برای دل شما عزیزان بیحال که شاید این نیش هایتان باز شده و چهره یتان کمی جذاب شود. آری روحیه ی ما به پتروس فداکار گفتندی زااااااااارت و او نیز حرفی به ما زد در حد بووووووووق که کف کردیم و الان داریم حباب بازی میکنیم

سکوت

بعضی جاها میگند سکوت نشانه رضایته بعضی جاها میگند جواب ابلهان خاموشی است در این مواقع به این خاطر که طرف مقابلتون دچار سر درگمی و دچار بحران شخصیتی نشه جفت پا برید تو حلقش تا معنی و مفهوم سکوتتون رو بفهمه :دی