ببخشید امشب قرار بود ساعت 9 شب مطلب بزارم یک ساعت و نیم دیر شد. شرمنده ی همتونم اینم مطلب طنز امشب :
من موندم این پرنده ی سعادت هست که رو شونه ی مردم میشینه و
حسابیم بهشون حال میده نمیدونم چرا به ما که میرسه روم به دیوار گلاب به روتون
اسهال میگیره و همینطور رو کل هیکل ما فضله میندازه یا پرنده ی سعادت چشماش یک مدت دوربین نزدیک بینش کلا
ریخته بهم و مارو شکل دستشویی میبینه
یا فکر کنم چند وقتیه میدونه من حسابی
ضعیف شدم بخاطر تورم و گرونی داره کود صد در صد خالص میریزه پای من تا
تقویت بشم
یکیم نیست بگه این همه آدم برو واسه اونا ازین لاوا بترکون از من نحیف تر و مستضعف ترم هستا
یه بار یادمه از دم دانشگاه میومدم همزمان دو جا پی پی خورد هم رو سرم و هم پشت پام
قسمته دیگه
بابا ایول شما نظر کرده ای خودتو دریاب
pipiye parande
هااااااان آره اینم هست دیگه
vaaaaaaaaaaay

motenaferam
از چی؟؟؟؟؟
چه خوب نوشتی داداش حرف دل ما بود
نوکرتم حاجی شانس ما هم از اولش اسهالی بود
خوبه دوباره همای سعادتت رو بلاگ اسکای نرفت وگرنه ما چی میخوندیم
یا چه جوری یاد ریده مال شدن روزگارمون میفتادیم
واقعا تاحالا بهش فکر نکرده بودم
به تو فقط پی پی کرده به ما تررررررررررررررررر زده همراه با غی
سرویس دهی کامل بوده ها
ما که شنیدیم اگه پرنده ای رو شونت از این کارای خاک برسری کرد یعنی به زودی زود به آرزوهات می رسی،اگه تو همین چند روزه رسیدی به آرزوهات آدرس ما رو هم ببند به پای همین پرنده ی سعادت،ممنونت میشیم داداش
نه بابا فعلا زنگ زدم یکی بیاد بشورتمون